ناروتوپدیا
اوبیتو اوچیها

うちはオビト
Obito Uchiha
اولین حضور
مانگا جلد ۲۷، ناروتو فصل ۲۳۹
آنیمه شیپودن قسمت سی و دوم
فیلم راه نینجایی: فیلم ناروتو
بازی ناروتو شیپودن: قهرمانان آخرین نینجا ٣
دوبلورها
انگلیسی ویک ماینوگنا (بچگی)
تاد هابرکورن (انقلاب طوفان آخرین نینجا)
نیل کاپلان (مادارا)
نولان نورت (طوفان آخرین نینجا ٢)
ویک ماینوگنا (مادارا در ضربه آخرین نینجا)
مایکل یورچک (بزرگی)
ژاپنی واتارو تاکاگی
نائویا اوچیدا (مادارا)
سوسوکه کوموری (بچگی - کاکاشی گیدن و ۵ بازی ویدئویی)
مگومی هان (بچگی - شیپودن قسمت ٣۴٣ به بعد)
مشخصات
تاریخ تولد ۱۰ فوریه
جنسیت مرد
وضعیت مرحوم
سن بخش ۱: ۱۳ (کاکاشی گیدن)
بخش ۲: ٣١
قد (سانتی‌متر) بخش ۱: ۱۵۴.٢
بخش ۲: ۱٧۵-١٨٢
هیولای دم‌دار ده دم
شوکاکو (یک دم)
گیوکی (هشت دم)
کوراما (نه‌دم - نیمه یین - فرم ها)
شغل رهبر آکاتسوکی
رهبر پنهانی کیریگاکوره
توانایی‌های ژنتیکی شارینگان
مانگکیو شارینگان
رینگان
عنصر چوب
طبقه بندی جینچوریکی
شبه جینچوریکی
نینجای فراری
سطح S
تیم تیم میناتو
قبیله قبیله اوچیها
رتبه
رتبه نینجایی چونین
اطلاعات تکمیلی

اوبیتو اوچیها (うちはオビト اوچیها اوبیتو) عضوی از قبیله اوچیها از کونوهاگاکوره بود. پنداشته می‌شد که او در حین جنگ جهانی سوم شینوبی کشته شده و تنها میراث باقی مانده‌اش شارینگانی است که به هم تیمیش کاکاشی هاتاکه داده بود. درحقیقت اوبیتو توسط مادارا اوچیها از مرگ نجات یافت و تحت تعلیم قرار گرفت، اما اتفاقات جنگ باعث شد که او از واقعیت ناامید شود و نقشه مادارا برای ساختن دنیایی ایده‌آل را به ارث ببرد. اوبیتو با استفاده از نام‌های توبی و مادارا اوچیها، کنترل آکاتسوکی را به دست گرفت و از آن به صورت ماهرانه‌ای برای پیشرفت در نقشه‌هایش استفاده کرد. درنهایت اهدافش را برای همگان آشکار و جنگ جهانی چهارم شینوبی را آغاز کرد. هرچند، نزدیک به پایان جنگ، اوبیتو تغییر عقیده داد و به عنوان جبران کارهایش خود را برای نجات دنیایی که می‌خواست جایگزین کند، قربانی کرد.

سرگذشت[]

اوایل زندگی[]

اوبیتو درحالی بزرگ شد که از هویت والدین خود ناآگاه بود، درانیمه او توسط مادربزرگش نگه‌داری می‌شد. به خاطر احساس تنهایی در دنیا و قبول کردن وجودش توسط مردم دهکده، اوبیتو رویای هوکاگه شدن را در سر می‌پروراند. او برای رسیدن به این هدف در آکادمی ثبت نام کرد و در آنجا با کاکاشی هاتاکه که اوبیتو به محبوبیت و استعدادش حسادت می‌کرد، وارد یک رقابت یک طرفه شد. همچنین او دوست نزدیک رین نوهارا و نهایتا عاشقش گردید. بعد از فارغ التحصیلی و چند سال اوبیتو، رین و کاکاشی در یک تیم به رهبری میناتو نامیکازه قرار گرفتند.

در انیمه، به عنوان امتحان قبولی، میناتو به تیم یک امتحان زنگوله می‌دهد تا مهارت های همکاری آن‌ها را محک بزند. اوبیتو قادر به تکمیل این امتحان نبود، اما با ملحق شدن به رین و کاکاشی، موفق شدند که زنگوله ها را به دست آورند و اینچنین اوبیتو اهمیت کار تیمی را آموخت. تیم بعدها در امتحانات چونین شرکت کرد، اما اوبیتو در راند سوم و مسابقه یک درمقابل یک از مایت گای شکست خورد. کاکاشی با شکست گای توانست به رتبه چونین برسد و رین را تحت تاثیر قرار دهد. اوبیتو که برای توجه‌ی رین مشتاق بود، بی امان تمرین کرد و بالاخره به رتبه چونین ارتقا یافت، اما شادیش عمر کوتاهی داشت زیرا کمی بعد کاکاشی توانست به رتبه جونین ارتقا یابد و بار دیگر تحسین رین و رنجش اوبیتو را به دست آورد.

در حین جنگ جهانی سوم شینوبی کاکاشی مسئول و رهبر تیم در ماموریت نابودی پل کانابی شد که مانع از استفاده ایواگاکوره از کوساگاکوره به عنوان منطقه پشتیبانی و کمک می‌شد. قبل از ماموریت، رین و میناتو به منظور جشن گرفتن ارتقای کاکاشی به رتبه جونین به او هدایایی دادند اما اوبیتو که "فراموش" کرده بود رابطه ضعیفش با کاکاشی را بدتر کرد. طولی نکشید که میناتو به جبهه اصلی احضار شد و تکمیل ماموریت برعهده تیم با فرماندهی کاکاشی قرار گرفت. سه عضو تیم در مسیر توسط شینوبی های ایوا شناسایی شدند و رین توسط دشمن اسیر شد. کاکاشی تصمیم گرفت که رین را رها کند زیرا معتقد بود که تکمیل ماموریت از نگرانی برای امنیت رین اهمیت بیشتری دارد. اوبیتو از انتخاب کاکاشی خشمگین شد و بر روی تمرکز برای نجات رین اصرار کرد. وقتی که کاکاشی با او مخالفت کرد، اوبیتو به تنهایی راهی نجات رین شد و کاکاشی را برای رها کردن دوستانش بدتر از آشغال عنوان کرد.

اوبیتو توانست غاری که شینوبی‌های ایوا به عنوان مخفی‌گاه استفاده می‌کردند را بیابد اما قبل از اجرای عملیات نجات توسط تایسکی که استتار کرده بود، لو رفت. کاکاشی که توسط حرف‌های اوبیتو تحت تاثیر قرار گرفته بود توانست خودش را به موقع برساند و اوبیتو را از حمله تایسکی نجات دهد، اما دراین حین چشم چپ خود را از دست داد. شارینگان اوبیتو به خاطر میلش برای کمک به کاکاشی فعال شد و او را قادر ساخت تا تایسکی استتار کرده را تشخیص دهد و بکشد. اوبیتو و کاکاشی به غار نفود کردند و رین را آزاد کردند. اسیرکننده او، کاکو، باعث شد که غار بر روی آن‌ها فروریزد. هنگامی که تیم به سمت محل خروج فرار می‌کرد، کاکاشی در نقطه کورش گیر کرد و افتاد. هنگامی که اوبیتو متوجه شد که یک تخته سنگِ در حال سقوط به کاکاشی برخورد خواهد کرد او را از مسیر سنگ بیرون کشید، اما خود به جای او گیر افتاد.

با له شدن نیمه راست بدنش و بدون هیچ راهی برای آزاد شدن، اوبیتو سرنوشتش را پذیرفت و یک پیشنهاد داد: دادن شارینگان چپش به کاکاشی به عنوان عذرخواهی به خاطر فراموش کردن هدیه‌اش. رین عمل پیوند را اجرا کرد و به محض پایان فرایند، کاکاشی از شارینگان جدیدش استفاده کرد تا کاکو را بکشد. نیروهای کمکی ایوا به سرعت

نجات یافتن از مرگ[]

معلوم می شود مادارا اوبيتو را نجات می دهد و اوبيتو نصف بدن از دست رفته اش از جنس زتسو شد.[]
Latest

اوبیتو درحال عزاداری كردن برای مرگ رین است.

به او می گويند كه كاكاشی و رین در خطر هستند. وقتی می رسد كاكاشی با چيدوری قلب رين را سوراخ كرده. در آنجا مانگکیو شارینگان اوبيتو توسط کاکاشی بیدار می شود و با خشم تمام همه آنبوهای کیریگاکوره را می کشد با استفاده از دو قدرت قبیله اوچیها و قبیله سنجو و تبدیل می شود به توبی به عبارتی اوبيتو همان توبی است.

جلو بردن نقشه[]

شخصیت[]

اوبیتو یکی از نینجاهای کونوها با قلبی قوی بود و می خواست مثل بقیه قبیله اوچیها نینجای بزرگی بشود اما در خیلی از قدرت های نینجایی خوب نبود و همیشه توسط کاکاشی مورد تمسخر قرار می گرفت. اوبیتو یک نینجا با قلبی بزرگ بود که حاضر بود برای دوستانش بمیرد و در هر شرایطی به آنها کمک کند برای او کسی که دوستاش برایش مهم نباشند از آشغال هم آشغال تر است.

اوبیتو زمانی که به عنوان توبی فعالیت می کند، شخصیتی مسخره و بی خود دارد. رفتار او بیشتر مواقع دیگران را اذیت می کند. دیدارا که اعتقاد دارد تمام اعضای آکاتسوکی باید رفتاری جدی و آرام داشته باشند، از رفتار بچه گانه توبی خورسند نیست. اغلب او را با فرمی مسخره کتک می زند. ظاهراً اوبیتو بسیار بر مخفی نگه داشتن راز هویت خود مسر است. حتی در زمانی که کسی در اطراف وی نیست نیز وی ظاهر و رفتار مسخره خود را حفظ می کند. از سوی دیگر کیسامه هوشیگاکی و زتسو، از اینکه توبی حال و هوای سازمان آن ها را از تیرگی خارج ساخته است خوشنودند. اما زمانی که توبی شخصیت خود را در آکاتسوکی مشخص می کند، و به عنوان مادارا معرفی می شود، شخصیت مسخره خود را کنار می گذارد و جدی می شود.

در مقایسه با توبی، اوبیتو شخصیتی بسیار آرام تر و جدی تر دارد، اما همچنان شخصیت جک گونه و دست انداختن دیگران در وی دیده می شود. حتی هنگام دوئل با کونان او توانایی های او را تحقیر کرد تا اینکه او دست راست اوبیتو را قطع کرد و او را مجروح ساخت. حتی در مقابل پین که، قدرت او را به عنوان قوی ترین عضو آکاتسوکی قبول داشت و صاحب رینگان بود، تحقیر را کنار نمی گذاشت. البته او توانایی های کاکاشی هاتاکه در سرعت و میناتو نامیکازه، هوکاگه چهارم، در زخمی کردن وی تصدیق کرده است.

اوبیتو نشان داده که توانایی زیادی در به کارگیری افراد برای انجام دادن کارهایش دارد. میناتو اعتقاد دارد که او ایدئولوژی پین را بر علیه خودش به کار گرفته است. همچنین کیسامه هوشیگاکی را به عنوان یکی از افراد وفادارش کرده است. حتی با ساسکه اوچیها نیز دوست شده است.

به نظر می رسد که اوبیتو اوچیها از اینکه بنشیند و وقتش را با چیزی پر کند لذت می برد، مخصوصاً تعریف کردن داستان برایش بسیار جذاب است.

ظاهر[]

در اولین حضورش به عنوان توبی، ماسکی به رنگ نارنجی با الگویی مارپیچ بر چهره خود داشت و تنها چشم راستش از روزنه ماسک دیده می شد. هنگامی که او به ایتاچی اوچیها آموزش می داد، ماسکی سیاه با طرحی آتشین بر روی صورتش می گذاشت و موهای بلندی داشت. همچنین لباسی می پوشید که از تعدادی پین و پیچ و مهره ساخته شده بود که اغلب زیر لباس مخصوص آکاتسوکی خود پنهان بود.

توانایی‌ها[]

درمدت زمانش به عنوان یک شینوبی از کونوها، توانایی‌های اوبیتو در بهترین حالت متوسط بودند و همواره درحال تلاش برای همگامی با هم کلاسی‌هایش در آکادمی بود. او مصمم برای پیشرفت و بهتر کردن خودش، در یک نوبت چندین ماه تمرین کرد تا درنهایت به رتبه چونین رسید. مادارا پتانسیل عظیمی در اوبیتو دید و او را به عنوان شاگردش انتخاب کرد. خوشبینی مادارا خیلی سریع به واقعیت تبدیل شد و تحت تعلیم او، اوبیتو به عنوان شخصی که استعدادش دیر شکوفا شد، به طرز چشمگیری پیشرفت کرد و به تصویری از خود مادارا در دوران اوجش بدیل شد. در سن 14 اوبیتو، هوکاگه چهارم را به چالش کشید و تقریبا کونوها را نابود کرد. او در قامت یک شخص بالغ توانست دو تن از ماهرترین شینوبی‌های ریشه را شکست دهد، کونان( یک کونویچی رنک S) را بکشد و در یک نبرد یک به چهار در مقابل ناروتو، کیلربی، گای و کاکاشی مقاومت کند. به عنولن جینچوریکی ده دم توانایی‌های اوبیتو حتی از هاشیراما سنجو فراتر رفت، او توانست بدون دردسر و به راحتی با سه هوکاگه قدرتمند مبارزه کند، چندین بار هردوی ناروتو اوزوماکی و ساسکه اوچیها را شکست دهد، و همچنین او قادر بود که با کمترین تلاش با تمام نیروهای متحد شینوبی بجنگد و تقریبا آن‌ها را نابود کند.

چاکرا و مبارزه فیزیکی[]

اندوخته‌های چاکرای اوبیتو توسط ماده زتسوی سفیدی که به بدنش متصل بودند، تقویت می‌شد و او را قادر می‌ساخت که چندین تکنیک که به مقدار چاکرای زیادی نیاز داشتند را بدون خستگی قابل توجهی اجرا کند. در داستان او توانایی جذب چاکرا و همچنین انتقال چاکرای خودش به شخص دیگری را نشان داد. اوبیتو در تایجتسو ماهر بود به طوری که در چندین مورد با کاکاشی به صورت برابر مبارزه کرد درحالی که نتیجه مبارزه آخرشان را کنترل می‌کرد. قدرت فیزیکی و سرعت اوبیتو آنقدر عالی بودند که بتواند کونان را درحالی که شدیدا مجروح شده بود با یک دست از گلویش بلند کند و یا به مبارزه با حالت چاکرای نه دم ناروتو ادامه دهد.

تغییرات و اصلاحات بدنی[]

سمت راست بدن اوبیتو در طی ماموریت در کوساگاکوره به شدت آسیب دید و او حتی دست راستش را از دست داد. برای بهبودی بدنش و جایگزینی عضو از دست رفته، مادارا بدن اوبیتو را با ماده‌ای که زتسوی سفید از آن ساخته شده پیوند زد و باعث تقویت ظرفیت چاکرای او شد و درنهایت او را قادر ساخت که از آزادسازی چوب استفاده کند. او همچنین تا حدی ویژگی های تقویتی و فیزیکی DNA هاشیراما سنجو را کسب کرد، مانند پایداری در برابر حمله‌ها، بهبودی و بازسازی سریع بدن و توانایی زنده ماندن بدون غذا و آب. بازوی مصنوعی بسیار نیرومند او می‌تواند در مقابل حمله‌ای از کوبیکیریبوچو (شمشیر بزرگی متعلق به هفت شینوبی شمشیرزن دهکده مه) ایستادگی کند و یا تخته سنگ‌ها را خرد کند. اگر این بازو یا عضو دیگری به صورت غیرقابل بازگشتی آسیب ببیند، می‌توان آن را به راحتی جدا و با ماده یکسانی جایگزین نمود.

نینجتسو[]

اوبیتو از مادارا یاد گرفت که چگونه انواع مختلفی از نینجتسو را اجرا کند: او می‌توانست با استفاده از شکل آتش اوچیها، حصار نینجتسو ایجاد کند و از مجسمه شیطانی محافظت کند؛ او می‌توانست چاکرا را حس کند که او را قادر به پیشبینی حمله‌ها و شناسایی مکان دیگران در فاصله های بسیار دور و حتی در بعد های مختلف می‌کرد. او می‌توانست فوینجتسو نیز اجرا کند که آنقدر قدرتمند بودند که ده دم را مهر کنند.   

دگرگونی طبیعت[]

اوبیتو می‌توانست از پنج دگرگونی طبیعت پایه در کنار آزادسازی یین-یانگ استفاده کند. به عنوان یک اوچیها، او یک استعداد طبیعی برای تکنیک‌های آزادسازی آتش داشت و می‌توانست از سن پایین تکنیک توپ آتشین بزرگ را اجرا کند. اندازه و قدرت شعله‌هایش در دوران بزرگسالیش افزایش یافتند و با ترکیب کردن آن با مانگکیو شارینگانش می‌توانست آزادسازی آتش: رقص طوفانی موج انفجار را اجرا کند. هم چنین دیده شده است که او تکنیک‌های آزادسازی زمین را در موقعیت‌هایی اجرا کند، گرچه بیشتر از آن برای پنهان شدن و حرکت در زیر زمین استفاده می‌کرد تا به زمین نبرد از پایین دسترسی داشته باشد یا پنهانی به حریفانش نزدیک شود.

با ماده زتسوی سفید استفاده شد در بازوی مصنوعیش، اوبیتو قادر بود که از رهاسازی چوب استفاده کند، ترکیبی از چاکرا های براساس زمین و آب. به طور غریزی او می‌توانست شاخه و ریشه‌های درخت را به منظور بستن، خرد کردن و به سیخ کشیدن دشمنان شکل دهد. چون که بخشی از ماده زتسوی سفید از DNA هاشیراما سنجو نشات می‌گیرد، اوبیتو می‌توانست هنگامی که به بدن ده دم متصل بود، آن را کنترل کند.

بوکیجتسو[]

مانند بسیاری از اعضای قبیله اوچیها، اوبیتو برای شوریکنجتسو آموزش دیده بود که باعث می‌شد بتوان از پرتاب با دقت شوریکن برای دفاع و حمله استفاده کرد. وقتی که مادارا درگذشت، تعدادی اسلحه برای اوبیتو باقی ماند که در طول سال‌ها از آن‌ها در زمان های مختلف استفاده کرده است. او چندین مورد از این سلاح‌ها را در بعد کامویی نگه می‌داشت تا بتواند در هرجایی به آن‌ها دسترسی داشته باشد و یا آن‌ها را به سمت حریفانش شلیک کند؛ او دیده شده است که از شوریکن غول‌پیکر و گیرنده‌های چاکرا-به شکل ستون‌های مهار کننده درآمده-برای اهداف اخیر استفاده کند. وقتی که با میناتو درحین حمله به کونوها مبارزه می‌کرد، او از یک زنجیر بلند که به دو مچ بند در دو دستش متصل بود استفاده می‌کرد، وقتی از آن همراه با قدرت لمس ناپذیریش استفاده می‌کرد، او را قادر می‌ساخت که بدون صدمه‌ای از درون حریفش بگذرد و سپس با غیرفعال کردن قدرتش، حریفش را در زنجیری که پشت سرش بود، گیر بیاندازد و مهار کند. در حدود زمان کشتار قبیله اوچیها، اوبیتو یک شمشیر بسته شده بر کمرش حمل می‌کرد. درحین جنگ جهانی چهارم شینوبی او گونبای نمادین مادارا را در دست داشت، که از آن هم مانند یک سپر و هم برای حمله استفاده می‌کرد. گونبای می‌تواند با تولید باد حمله ها را برگرداند.    

دوجتسو[]

شارینگان[]

وقتی اوبیتو اولین بار شارینگانش را فعال کرد، دو توموئه داشت، که در آن سطح می‌توانست از آن برای دنبال کردن آثار چاکرا و پیشبینی حرکات استفاده کند. او توموئه سوم را هنگام دیدن مرگ رین کسب کرد. اوبیتو به نظر شارینگانش را همیشه بدون کاهش قابل توجه سطوح چاکرایش، فعال نگاه می‌دارد. او با شارینگانش می‌تواند گنجتسوهای متنوعی بر روی اهدافی که با آن‌ها ارتباط چشمی دارد، اجرا کند، چه به منظور ایجاد توهم، کسب اطلاعات و یا کنترل اعمالشان. گرچه دیده شده است که او شش بیجو را با شارینگانش کنترل کند اما کنترلش بر روی چند هدف به اندازه کنترلش بر روی یک هدف کامل نیست و ممکن است چندتا از اهداف از تحت کنترلش خارج شوند.

اوبیتو تعدادی شارینگان در اختیار دارد که آن‌ها را برای مواقع لزوم در انبار نگه ‌می‌دارد. او یکی از آن‌ها را برای جایگزینی شارینگانی که به کاکاشی داده بود، استفاده کرد، هرچند بیشتر اوقات آن را زیر نقابش پنهان می‌کرد. او بعد‌ها بینایی چشم جایگزینش را برای اجرای ایزاناگی فدا می‌کند، که به کاربر اجازه می‌دهد وقایع اطرافشان را دستکاری کنند. ایزاناگی به طور عادی تنها برای چند لحظه مختصر باقی می‌ماند اما اوبیتو با دسترسیش به DNA هاشیراما می‌تواند آن را برای ده دقیقه با استفاده از یک چشم اجرا کند.

مانگکیو شارینگان[]

اوبیتو مانگکیو شارینگانش را بعد از مشاهده مرگ رین فعال کرد؛ شارینگانی که به کاکاشی داده بود نیز مانگکیویش را در همان زمان فعال کرد. شکل و طراحی مانگکیو آن‌ها سه مثلث به طور مساوی کشیده شده در اطراف مردمک هستند که در اطراف چشم و در بالای خود خم شده‌اند تا یک حلقه تشکیل دهند و شکل نهایی شبیه یک فرفره ایجاد کنند. به نظر نمی‌رسد که اوبیتو از اثرات منفی استفاده از مانگکیو شارینگانش، مانند زوال بینایی یا خستگی که دیگران تجربه کرده‌اند، رنج ببرد.

مانگکیو شارینگان اوبیتو به او اجازه می‌دهد تا کامویی را اجرا کند، یک نینجتسوی فضا-زمان با تطبیق پذیری بالاتری نسبت به نینجتسوی مشابه‌ی میناتو. کامویی به عنوان یک دروازه به فضایی در بُعد دیگر عمل می‌کند، که اوبیتو می‌تواند ارادی تمام یا بخش‌هایی از بدنش را به آن منتقل کند. این موضوع دو قابلیت متمایز به اوبیتو می‌بخشد: تله پورت و چیزی که می‌توان در بهترین صورت آن را "لمس ناپذیری" توصیف کرد. برای تله پورت، او خودش را با چشم راستش به درون بُعد ویژه می‌کشد و از آنجا می‌تواند فورا به هرجای دنیا سفر کند. لمس ناپذیری او یک استفاده مخصوص از قابلیت تله پورت است، که با آن تنها بخش‌هایی از بدنش را به بعد دیگر منتقل می‌کند تا بتواند از اشیا عبور کند یا معمولا اشیا از بدن او رد شوند.او تنها می‌تواند خودش را به مدت پنج دقیقه به طور مداوم لمس ناپذیر کند و پس از آن نیاز به استراحت دارد.

کامویی تبدیل به سبک مبارزه اوبیتو می‌شود تا جایی که او به ندرت به دیگر اشکال معمول نینجتسو مراجعه می‌کند. در نبرد او از لمس ناپذیری برای دفاع استفاده می‌کند که باعث می‌شود حریفان و حمله‌هایشان از او بدون اسیب رساندن رد شوند، و سپس برای حمله او حریف‌هایش را درحالی که تعادل ندارند به بُعدش تله پورت می‌کند تا دیگر نتوانند برای او دردسری ایجاد کنند. آثار چاکرای افرادی که به بعد دیگر فرستاده می‌شوند در خارج از آن قابل شناسایی نیستند. با وجود بسیار مفید بودن کامویی، آن همچنان ضعف‌هایی دارد. به علت آنکه جنبه‌های تکنیک به هم متصل هستند او نمی‌تواند همزمان از هردوی آن‌ها استفاده کند؛ اگر او بخواهد که تله پورت شود، نمیتواند که همچنان لمس ناپذیر باشد که این موضوع او را در برابر حمله‌ها آسیب پذیر می‌کند، و اگر او بخواهد لمس‌ناپذیر باشد، نمی‌تواند که تله پورت شود، که باعث ناتوانی برای فرار در هنگام حالت دفاعی می‌شود.

چون مانگکیو شارینگان کاکاشی هم می‌تواند از کامویی استفاده کند، چشم او تنها مقابله‌ی قابل اتکا برای توانایی‌های اوبیتو است. هرچند کاکاشی نمی‌تواند از کاموییش مستقیما در برابر اوبیتو استاده کند، او می‌تواند به بعد دیگر دسترسی داشته باشد و بهره اوبیتو از تواناییش را خنثی کند: با تله پورت متحدان یا حمله‌ها به بعد دیگر آن هم زمانی که اوبیتو بدنش را برای دفاع در آنجا تله پورت کرده است، دراین زمان می‌توان به او با موفقیت حمله کرد. او شارینگانی که به کاکاشی داده بود را درطول جنگ جهانی چهارم شینوبی دوباره به دست آورد، که او را قادر می‌ساخت تله پورت‌هایی با فاصله زیاد و با دقت اجرا کند درحالی که تله پورت چشم دیگرش به تماس فیزیکی با هدفش نیاز دارد. او با مانگکیوی چپش می‌تواند با مقداری تلاش به بعد های دیگری نیز دسترسی یابد.

رینگان[]

بعد از مرگ ناگاتو، اوبیتو رینگان او را برداشت و در کاسه چشم چپ خود جای داد. با وجود آنکه او تنها از یک چشم که خود صاحب اصلیش نبود استفاده می‌کرد، اوبیتو قدرت فراوانی از آن به دست آورد. درحالی که او اقرار کرد که به سختی می‌توانست یک چشم را به کار بگیرد، اوبیتو قادر به اجرای تمام تکنیک‌های شش طریقت با رینگان بود، گرچه تنها اجرای قابلیت‌های طریقت بیرونی (گدو) از او دیده شده است: او می‌تواند مجسمه شیطانی گدو را احضار کند، زنجیرهای چاکرا را برای مهار اهداف تولید کند، و از تکنیک سامسارای زندگی بهشتی برای احیای مردگان در ازای زندگی خود استفاده کند.

اوبیتو وقتی که مالکیت رینگان را دراختیار داشت، از آن برای ساختن ورژن خودش از شش طریقت پین استفاده کرد که متشکل از شش جینچوریکی احیا شده بود که بیجوهایشان دوباره در آن‌ها مهر شده بودند. او هر یک از آن‌ها را با یک گیرنده چاکرای جاسازی شده در بدنشان کنترل می‌کرد. هر جینچوریکی الگوی چشمی یکسانی با اوبیتو داشتند – یک شارینگان در چشم راست (که به آن‌ها قدرت پیشبینیش را می‌داد) و یک رینگان در چشم چپ که به آن‌ها توانایی به اشتراک گذاشتن بینایی و هماهنگ کردن حرکاتشان را ‌‌می‌داد. کوشش لازم برای حفظ هماهنگی و تحت کنترل نگه داشتن بیجو‌ها، اوبیتو را از استفاده از هیچ یک از تکنیک‌های شش طریقت در شش طریقت پینش بازمی‌داشت.    

هوش و دانش[]

اوبیتو از مادارا چیز‌های بسیاری درمورد جهان، مردم در آن و توانایی‌های مختلف از تمام تاریخ آموخت. به همین دلیل، غافلگیر کردن او در مبارزه سخت است زیرا او از قبل می‌د‌اند که چه تاکتیک‌هایی ممکن است توسط شینوبی‌های دهکده‌های مشخص استفاده شود و همچنین ضعف‌های سودمند حریفان مختلف و آنگه چگونه می‌توان با بیشتر جتسوها مقابله کرد. در موقعیت‌های نادری که با چیز جدیدی روبرو می‌شود، او با آرامش فاصله‌اش را حفظ و با دقت مشاهده می‌کند تا بهترین روش برای مقابله و نزدیک شدن به آن را بیابد. فراست و آینده‌نگریش با پیشبینی جریان ملت‌ها و دانستن روش‌های لازم برای دستکاری و اداره آنان به سود خود، اوبیتو را قادر ‌می‌سازد که از سال‌ها قبل برای هدفش برنامه‌ریزی کند. اگر هریک از نقشه‌هایش به هردلیلی شکست بخورد، او می‌تواند به سرعت و بدون زحمت و ناسازگاری نقشه جایگزنی تنظیم کند، این موضوع ثابت کننده نبوغ عظیم او در استراتژی و تاکتیک است. درواقع، اوبیتو معمولا چند نقشه جایگزین در برنامه‌هایش نگاه می‌داشت و به ندرت امیدش را به یک نتیجه می‌بست. اوبیتو همچنین توانایی بالایی در دستکاری و اداره کردن دیگران داشت، او قادر بود تاریکی موجود در دیگران را ببیند و با ترکیبی از حقایق و اکاذیب آن را برای اهداف خود به کار گیرد.

سری دوم[]

ماموریت نجات کازه کاگه[]

مقاله اصلی: ماموریت نجات کازه کاگه

اول توبی و زتسو دنبال جسد ساسوری گشتند و وقتی که انگشتر او را پیدا کردند توبی با آن بازی کرد و آن را گم کرد. وقتی که توبی و زتسو انگشتر دیدارا که فکر می کردند مرده است فقط یک دست او را پیدا کردند که توسط کاکاشی قطع شده بود اما وقتی توبی به دست دیدارا نگاه می کند ناگهان خود دیدارا می آید شروع به گرفتن گلوی توبی را با پاهایش می کند. زیرا دو دستش قطع شده بودند. به هر حال او دستش را پس گرفت.

حضور سه دم[]

مقاله اصلی: حضور سه دم

مدتی نگذشته بود که توبی به طور رسمی وارد آکاتسوکی شد و به عنوان همکار دیدارا مشغول فعالیت گردید. او به همراه دیدارا روانه ماموریت دستگیری سه دم شد. اول توبی نمی خواست بر علیه ی سه دم بجنگد اما یک لحظه از آنجا رفت و وقتی که دوباره به آنجا آمد دیدارا با خاک رس انفجاری سه دم را شکست داده بود و سه دم جنگ را باخته بود. اگرچه قرار بود توبی به تنهایی این کار را انجام بدهد اما دیدارا به او کمک کرد تا بر سه دم غلبه کند و در تمام مدت زخم زبان های توبی را تحمل می کرد. آن ها سه دم را به مقر آکاتسوکی آوردند. توبی ادعا می کرد که با یک ضربه سه دم را مغلوب کرده است.

ماموریت تعقیب ایتاچی[]

مقاله اصلی: ماموریت تعقیب ایتاچی

درحالی که آکاتسوکی داشت چهار دم را مهر می کرد، دیدارا و توبی برای شکار ساسکه اوچیها رفته بودند. کسی که اوروچیمارو را از سر راه برداشته بود. وقتی که ساسکه توبی را دید فهمید که او یک عضو آکاتسوکی است. ساسکه به دنبال او بالای یک درخت رفت و توبی گفت: ((تو من را می ترسانی.)) در همین موقع دیدارا به ساسکه حمله کرد. توبی در این جنگ مقدار کمی گریه کرد چون که فکر کرد دیدارا مرده است اما دیگر گریه نکرد وقتی که دیدارا دوباره بلند شد. درحالی که توبی کنار دیدارا بود، دیدارا شاهد این بود که ساسکه اول به توبی حمله کرد و او هم که خیلی بی خیال و حواس پرت بود شمشیر از وسطش رد شد اما معلوم نیست چطور زنده ماند. اول از همه دیدارا با بمب های عنکبوتی شروع به براندازی ساسکه کرد اما شاهد بود که ساسکه نسبت به خودش برتری دارد. در حرکت بعدی از بمب های انفجاری قوی تری استفاده کرد و خودش سوار بر اژدهای رسی در آسمان، به کمک توبی مین های انفجاری زیادی را در زمین به کار گذاشت اما ساسکه به طرز هوشمندانه ای دیدارا را در تله ی خودش انداخت و دیدارایی که به شدت عصبانی بود از قدرتمندترین حالت بمبش، C4، استفاده کرد و خودش را به صورت یک غول عظیم الجثه شبیه سازی کرد تا توسط این غول که به میلیاردها بمب میکروسکپی به صورت ذرات معلق در هوا در می آمد و وارد بدن هر موجود زنده ای که در اطرافش بود می شد کار ساسکه را یک سره بکند. این بمب های میکروسکپی از درون شروع به انفجار می کردند و تک تک سلول های موجود را نابود می کردند تا به کل محو شود و به نیستی تبدیل شود. درحالیکه دیدارا مشتاقانه لحظه ی نابودی ساسکه را می دید یکهو ساسکه از پشت با چیدوری دیدارا را مورد حمله قرار داد و معلوم شد که تمام این ها یک گنجوتسو بوده. دیدارا با دست خودش غوزک پای ساسکه را می گیرد و در این لحظه شاهد داستانی می شویم که در آن متوجه می شویم دیدارا طی برخوردش با ایتاچی چشم چپش در برابر گنجوتسو مقاوم شده.

دیدارا ساسکه ای را که از پشت به او حمله کرده بود را در بمب بدنی گرفتار کرد اما ساسکه موفق شد با چیدوری درحالیکه دیدارا او را منفجر کرد آزاد بکند و درحالیکه دوباره دیدارا خوشحال بود که برنده شده ساسکه توسط نیروی عنصری خودش که رعد و برق باشد و شارینگانش تمام بمب های زمینی دیدارا را خنثی کرده بود. در نهایت دیدارا فن نهایی خودش را نشان می دهد و لباسش را در می آورد و دهنی روی سینه اش نمایان می شود. درحالیکه مقدار خیلی زیادی رس در آن دهان قرار می دهد خودش را به C0، ماده ی منفجره ی قدرتمندی تبدیل می کند که انفجارش تا کیلومترها را پوشش می دهد. درحالیکه دیدارا از توبی به خاطر این حرکت زیر زبانش عذرخواهی می کند و جمله «هنر در انفجار است» را می گوید و خودش را به امید اینکه ساسکه هم با او نابود بشود، منفجر می کند و خوشحال از دنیا می رود اما از این بی خبر است که ساسکه در آخرین لحظه فرار می کند.

زتسو خبر مرگ او را به گروه می دهد و پین می گوید به راحتی جایگزینی برای او پیدا خواهند کرد. مدتی بعد در ملاقاتی مخفیانه مشخص شد توبی کسی است که به پین دستور می دهد. این شکل از شخصیت توبی با صدایی متفاوت ظاهر می شود و دارای توانایی شارینگان است. در آن ملاقات پین او را مادارا اوچیها نامید. توبی توضیح داد که ساسکه زنده مانده و شارینگان او از ایتاچی هم قوی تر شده.

بخت نبرد بین برادران[]

مقاله اصلی: بخت نبرد بین برادران

توبی جلوی نینجاهای کونوها ظاهر شد و درخواست جنگ کرد. ناروتو او را با کمک یک راسنگان حمله داد اما از داخل بدن توبی رد شد و ناروتو را انداخت کنار و پس از کمی جنگ ناپدید شد. بعد از این که ساسکه برعلیه برادرش در جنگ برنده شد و ایتاچی مرد ساسکه در یک غار بیدار شد. در آنجا ناگهان توبی از داخل یک سایه بیرون آمد و ماسکش را طوری باز کرد که شارینگان او معلوم می شد. ساسکه به آن شارینگان نگاه کرد و ناگهان خون از داخل چشم هایش آمد. مانگکیو شارینگان ساسکه آزاد شد و او در همان لحظه به طور ناخواسته آماتراسو را بر روی توبی استفاده کرد و توبی را سوزاند که همان جا به زمین خورد و ماسکش افتاد. این آخرین کمکی بود که ایتاچی به ساسکه کرد که آزاد کردن مانگکیو شارینگان او بود. هر دفعه که توبی با شارینگانش در چشم های ساسکه نگاه می کرد ساسکه ناخواسته آماتراسو را استفاده می کرد. پس از اینکه او سریع آتش را خاموش کرد توبی ماسکش را پوشید و برای ساسکه توضیح داد که آخرین کار ایتاچی این بوده است که مانکگیو شارینگانش را همراه با کلیه تکنیک هایی که او می توانست استفاده کند را به ساسکه داده است. توبی به ساسکه می گوید که ایتاچی می خواسته از کونوها و مخصوصاً ساسکه محفاظت کند و او می گوید که در کشتن قبیله اوچیها به ایتاچی کمک کرده است و بعد به ساسکه گفت که ایتاچی به دستور هوکاگه سوم قبیله اوچیها را از بین برده است زیرا آن ها می خواستند یک انقلاب برعلیه کونوها انجام دهند. او می گوید که ایتاچی از همان اول یک جاسوس کونوها بوده است و او می گوید که مادارا اوچیها است و برادرم چشم هایش را به من آزادانه داده است تا از قبیله مراقبت کنم.