ناروتوپدیا
ساسوری

サソリ
NS 021.mkv snapshot 13.52 -2014.11.22 00.18.12-
اولین حضور
مانگا فصل ۲۴۷
آنیمه ناروتو شیپودن قسمت ۲
فیلم راه نینجایی: فیلم ناروتو
بازی ناروتو شیپودن: گکیتو نینجا تایسن! EX ۲
دوبلورها
انگلیسی جانی یونگ بوش
جی. بی. بلانک (هیروکو)
کاری والگرن (بچگی)
ژاپنی تاکاهیرو ساکورای
یوتاکا آویاما (هیروکو)
آکیکو یاجیما (بچگی)
مشخصات
تاریخ تولد ۸ نوامبر
جنسیت مذکر
وضعیت مرحوم
سن بخش دوم‌: ۳۵
قد (سانتی‌متر) بخش دوم‌: ۱۶۴.۱ سانتی‌متر
وزن (کیلوگرم) بخش دوم‌: ۴۷.۳ کیلوگرم
طبقه بندی سطح S
نینجای فراری
اصل و نسب سوناگاکوره
آکاتسوکی
رتبه
سن اتمام اکادمی ۷
اطلاعات تکمیلی
خانواده:
فوگاکو اوچیها (پدر)
میکوتو اوچیها (مادر)
ساسکه اوچیها (برادر)
سارادا اوچیها (برادرزاده) (فقط در مانگا)
نوع طبیعت چاکرا
آزادسازی آتش
آزادسازی باد
آزادسازی آب
آزادسازی یین
آزادسازی ینگ
جوتسو
آماتراسو
جوتسو بدل ابر انفجاری
همزاد کلاغی
بازتاب گنجوتسو
توهمات شیطانی: میخ کوب کردن
غروب گنجوتسو کلاغی
قربانی اولیه
گنجوتسو: کلاغ فانی
سبک آتش: جوتسو گلوله آتشین
سبک آتش: تکنیک هنر نفس اژدها، ققنوس
سبک آتش: هنر گل ققنوس
تکنیک توهم: چشم چرخنده کپی کننده
ایزانامی
تکنیک احساس سیستم عبور
هنر همزاد سایه ای

ساسوری (サソリ، ساسوری) یک نینجای فراری از سوناگاکوره بود که به آکاتسوکی خدمت می کرد. او بدن بزرگی داشت و به نظر چاق و خپل می رسید و به سختی راه می رفت.

سرگذشت[]

ساسوری یکی از شینوبی های درجه بالای سابق سوناگاکوره بوده و ۲۰ سال پیش آنجا را ترک کرده بود. او استاد عروسک سازی بوده و عروسک های کانکورو نیز از طراحی های او بوده است. ساسوری از دهكده فرار كرده و به آکاتسوکی ملحق شد. یکی از زیر دستان او در سونا، یورا و موکاده بوده است. زمانی که ساسوری به آکاتسوکی پیوست، با استفاده از تکنیکی آن ها را مانند یک مامور نفوذی در دهکده نگه داشت. مدت کمی پس از آن، شخصی به نام اوروچیمارو به آکاتسوکی پیوست. نقش او در این گروه نامعلوم بود، اما ساسوری با او همکار شد. به هر حال، هنگامی که ایتاچی اوچیها پس از قتل عام خاندان اوچیها به سازمان پیوست، اوروچیمارو موقعیت را برای تسخیر بدن ایتاچی و به دست آوردن شارینگان مناسب دید، اما ایتاچی با استفاده از شارینگان جلوی او را گرفت و دست چپ او را به منظور جلوگیری از شکستن گنجوتسویی که در آن افتاده بود، قطع کرد. اوروچیمارو سازمان را ترک کرد. به دلیل کارشکنی اوروچیمارو، ساسوری از او کینه به دل گرفت. مدت کمی پس از آن، ساسوری همراه با همکار جدید ایتاچی، کیسامه هوشیگاکی و ایتاچی به دیدن تروریستی به نام دیدارا رفتند و از او خواستند که به آکاتسوکی ملحق بشود. دیدارا گفت كه نمی خواهد هیچ كاری برای آنها انجام بدهد، پس ایتاچی شرط گذاشت كه اگر در مبارزه او را شكست بدهد، او باید به آنها ملحق بشود. دیدارا با حیواناتی که منفجر می شدند به او حمله كرد اما به سرعت فهمید كه هیچ تكانی نمی تواند بخورد. ایتاچی با قدرت گنجوتسو دیدارا را مغلوب كرد. پس او متقاعد شد. دیدارا بعد از آن برای همیشه از شارینگان خاندان اوچیها متنفر شد و به این ترتیب همکار جدید ساسوری دیدارا شد. مدت کمی پس از آن، ساسوری تکنیکی بر روی کابوتو یاکوشی استفاده کرد تا اطلاعات اوروچیمارو را برای او بیاورد. اوروچیمارو این تکنیک را خنثی کرد و کابوتو ماندن در خدمت اوروچیمارو را انتخاب کرد.

بخش اول[]

ماموریت بازیابی ساسکه[]

در قسمت نهایی بخش اول، ساسوری روی صخره ای به حالت سایه مانند ظاهر شد جایی که آکاتسوکی جمع شده بود تا درباره اینکه اوروچیمارو ساسکه را گرفته و گرفتن نه دم بحث کنند.

بخش دوم[]

ماموریت نجات کازه کاگه[]

بعد از گذشت مدتی، ساسوری و همکارش دیدارا به سوناگاکوره آمدند تا کازه کاگه گارا، جینچوریکی شوکاکوی یک دم را بدزدند. ساسوری بیرون دهکده ایستاد و یورا را فعال کرد. سپس یورا دفاع بیرونی دهکده را نابود کرد و به دیدارا و ساسوری کمک کرد تا وارد دهکده شوند. بعد از دستگیر شدن گارا توسط دیدارا، کانکورو آن ها را تعقیب کرد و ساسوری را ملاقات کرد. زمانی که کانکورو سعی کرد دیدارا را متوقف کند ساسوری در مقابل او قرار گرفت و قدرت های خود را نمایان کرد. در این مبارزه او دم ساسوری و دیگر قسمت های بدن عروسک او را دید. کانکورو از ساسوری شکست خورد و به وسیله ی او مسموم شد.

ساسوری و دیدارا به مقر آکاتسوکی برگشتند تا شوکاکوی یک دم را از بدن گارا خارج کنند. ناروتو اوزاماکی، کاکاشی هاتاکه، ساکورا هارونو، و چیو سعی کردند مانع این کار شوند اما به موقع نرسیدند و ساسوری با ساکورا و مادربزرگش، چیو رو به رو شد. چیو و ساکورا با قدرت در مقابل او ایستادند و موفق شدند شکل قبلی ساسوری را که عروسکی به نام هیروکو بود را نابود کنند.

ساسوری آشکار کرد که حریفانش را در مبارزه کشته و آنها را تبدیل به عروسک کرده است. او این کار را تا به حال ۲۹۸ بار انجام داده بود و قصد داشت با کشتنِ آن دو این عدد را به ۳۰۰ برساند. با نابودی هیروکو، او سورپرایز خود را رو کرد. قویترین شینوبی سوناگاکوره که به طرز مرموزی ناپدید شده بود، کازه کاگه سوم. بالاخره ساکورا و چیو بدن «واقعی» ساسوری را که از ۲۰ سال پیش تا به حال هیچ تغییری نکرده بود و به صورت یک جوان بود را دیدند.

ساسوری از قدرت های اصلی کازه کاگه سوم در مقابل آن دو استفاده می کرد. این از توانایی های ساسوری بود که انسان ها را تبدیل به عروسک انسانی (人傀儡، هیتوکوگاتسو) می کرد و می توانست از قدرت های اصلی آن عروسک استفاده کند. ساسوری در مقابل چیو پدر و مادر را که خودش آن ها را در کودکی برای خود ساخته بود احظار کرد. ساسوری از شن آهنی کازه کاگه سوم استفاده کرد و شن ها را تبدیل به تیر و اسلحه می کرد. شن های آهنی باعث از کار افتادن عروسک های والدین ساسوری شد. چیو و ساکورا تلاش کردند تا صدمه نبینند اما ساکورا زخمی شد و مجبور شد از یکی از دو پادزهرش استفاده کند. این موقعیت به ساکورا اجازه داد تا عروسک کازه کاگه سوم را نابود کند. سپس ساسوری مجبور شد شنلش را باز کند و قدرت واقعی اش را نشان دهد.

ساسوری آشکار کرد که او خودش را تبدیل به عروسک کرده و اسلحه های کشنده ای هم به خود اضافه کرده است. ساکورا با حمله به او سعی کرد بدنش را نابود کند اما او با قطعه ای که بر روی آن «عقرب» (蠍، ساسوری) نوشته شده بود وارد بدنی دیگر شد. چیو مجبور شده عروسک خود را احضار کند. ساسوری هم در مقابل صد عروسک احظار کرد. جنگ بزرگ عروسک ها آغاز شد و ساکورا سعی کرد به کمک یکی از عروسک های چیو، بدن ساسوری را گیر بی اندازد و قطعه ی زنده ی بدن ساسوی را که در قفسه ی سینه اش قرار داشت نابود کند. زمانی که یکی از عروسک های ساسوری داشت چیو را می کشت ساکورا مانع این کار شد و زخمی شد. چیو با یک حرکت مخفی بدن ساسوری را اسیر کرد و قفسه ی سینه ی او را سوراخ کرد و نتیجتا باعث مرگ او شد.

ساسوری در حال مرگ درباره ی اینکه چگونه احساساتش را کنار گذاشته و بدنش را تبدیل به عروسک کرده گفت. سپس تصمیم گرفت به خاطر شکست دادنش اطلاعاتی به آنها بدهد. به آنها گفت که قرار است یکی از زیر دستانش را که در مخفیگاه اوروچیمارو برای او جاسوسی می کند را ده روز بعد بر روی پلی در کوساگاکوره ملاقات کند. بعد از این ساسوری بر روی زمین افتاد و در کنار عروسک های والدینش مرد. ساکورا برای شکست ساسوری به چیو تبریک گفت اما او غمگین بود و می دانست ساسوری عروسک های والدینش را دید اما حرکت نکرد. ساسوری هنوز احساس داشت و دوست داشت در آغوش والدینش بمیرد.