شخصیت و زندگینامه
هاتاکه کاکاشی یا «کپی نینجا کاکاشی» استاد ساسوکه، ساکورا و ناروتو است. ظاهرا او میخواهد هویت خود را برای دیگران پنهان نگه دارد زیرا که همواره قسمت پایین صورت خود را با ماسکی پوشاندهاست. او همچنین مشهور به سختگیری است که تمامی شاگردان قبل از ناروتو و همتیمیهایش را رد کرده بود. او میگفت تمام آن شاگردان فقط بچههای بیفکری بودند که فقط به قوانین و دستورات عمل میکردند و معنی اصلی کار تیمی را نمیدانستند. کار تیمی ظاهرا برای کاکاشی خیلی مهم است ولی هرچند بعضی اوقات بیتفاوت نشان میدهد ولی در اصل او شاگردانش را دوست دارد و حاضر است برای دفاع از آنها جان خود را نیز بدهد که این را در رویارویی با زابوزا و اوروچیمارو نشان دادهاست.
کاکاشی همیشه زود فکر میکند و همواره اینگونه نشان میدهد که یک قدم از حریفش جلوتر است و تقریبا همیشه میداند چگونه باید بجنگد هرچند او همیشه به سر قرارهایش چه مهم و چه معمولی دیر میرسد. او همیشه با خود کتابی دارد بنام «بیا بیا بهشت» که حتی آنرا در مقابل شاگردانش در رویارویی اول نیز میخواند که البته به مسخرگی ناروتو منجر شد و برایش مشکلاتی بهوجود آورد.
سابقه
مثل بیشتر شخصیتها در انیمه ناروتو، گذشته کاکاشی نیز از نوع تراژدیک هست. که با مرگ دوستان و آشنایان زیاد همراه بودهاست. اول از همه، پدرش هاتاکه ساکومو (معروف به سپید دندان) بعلت رها کردن ماموریتش برای نجات جان دوستانش که بعدا مشکلات و تلفات زیادی به بار آورد و باعث بیآبرویی او شد که دوستانش و اهل شهر او را مسئول این واقعه دانستند. پس از آن، بعلت احساس گناهی که از ان واقعه احساس میکرد، خودکشی کرد. بخاطر آن کاکاشی بسیار پایبند به قوانین شد.
ظاهرا کاکاشی در۱۶ سالگی یعنی ۱۳ سال پیش از زمان کنونی داستان جونین شده بود. در آن موقع او زیر نظر هوکاگه آینده کونوها یعنی برق زرد (Yellow Flash) تعلیم میدید. او در تیم ۳ نفره همراه با اوچیها اوبیتو کسی که هیچ وقت با هم خوب نبودند (چراکه اوبیتو هیچوقت به قوانین عمل نمیکرد) و رین بود. در آن زمان درگیری شدیدی بین کشورهای بزرگ در گرفته بود که کونوها هم عمیقا درگیر واقعهای شده بود که بنام «سومین جنگ جهانی پنهان» معروف بود. تمام تیم ۴ نفره در حال انجام ماموریت خرابکاری در کشور سنگ بودند. یوندایمه مجبور به ترک گروه شد و مسئولیت گروه را به کاکاشی سپرد.
بدبختانه رین توسط نینجاهای دشمن ربوده شد و اوبیتو بدون کاکاشی که شدیدا پایبند مقررات بود و فکر میکرد که باید ماموریت را بدون رین انجام دهند، برای نجات رین رفت. اوبیتو رین را پیدا کرد ولی در یک قدمی مرگ بود که کاکاشی که بالاخره معنی تیم را در یافته بود به کمکش آمد و نینجای دشمن را زخمی کرد. بعد از مدتی جنگ کاکاشی از ناحیه چشم چپش زخمی شد و هر دو در شرف مرگ بودند که اوبیتو که شارینگانش را تازه فعال کرده بود به کمک کاکاشی آمد و نینجای پنهان دشمن را کشت. نینجای دوم دشمن برای از بین بردن تیم از تکنیک عنصر زمین استفاده و سنگهای دیواره را روی تیم کاکاشی ریخت که کاکاشی بعلت نقطه کور در قسمت چشم چپ مورد اصابت سنگی قرار گرفت و به زمین افتاد و اوبیتو برای نجاتش خود زیر سنگ ماند طوری که نصف بدنش زیر سنگ له شد. اوبیتو که کم کم به مرگ نزدیک میشد، آخرین هدیه خود را به کاکاشی که همان شارینگان چشم چپش بود را به او داد که توسط رین در چشم کور شده کاکاشی قرار گرفت و کاکاشی را به شخصیتی که هم اکنون میشناسیم تبدیل کرد. او همیشه سر قرارها دیر میکند تا قبر اوبیتو را زیارت کند.
بعد از اینکه عضو تیم آنبو شد ، تنها ماموریت شناخته شدهاش نجات شاهزاده کشور برفی بود ، از آنچه در آن قسمتها دیدیم میتوان گفت که کاکاشی در آن زمان فقط یک جونین ساده بوده.
روش جنگ
تکنیکهای جنگی کاکاشی پیچیده و کامل است. اول از همه سریع فکر میکند و از حس بویایی بسیار خوبی برخوردار است که او را از خطرهایی که در اطرافش است در امان نگه میدارد. او همچنین به دلیل داشتن حس بویایی خوب و احضار سگها پیش آهنگ بسیار خوبی است. کاکاشی بیشتر از ساسوکه یاد گرفتهاست که چگونه از شارینگان خودش استفاده کند. او از جینجوتسوهایی که به شارینگان مربوط میشود با خبر است و به راحتی میتواند دشمنان قوی همچون زابوزا را سردرگم کند. بعد از استفاده از شارینگان کار مورد علاقه کاکاشی، کپی کردن تکنیکهاست. گفته میشود کاکاشی بیش از ۱۰۰۰ تکنیک را کپی کردهاست و در آخر او میتواند حرکتهای بعدی دشمنش را با چشم چپش پیشبینی کند. به غیر از شارینگان، او از تکنیک قوی بنام چیدوری-رایکیری استفاده میکند. با این تکنیک، کاکاشی میتواند به راحتی هرچیزی را از سنگ گرفته تا گوشت بدن انسان را سوراخ کند. به غیر از این نینجوتسوی قوی، کاکاشی تایجوتسو کار ماهری نیز هست و در نبردهای نزدیک بسیار موثر است و به عنوان دشمن قوی حتی در مقابل مایتوگای شناخته میشود که با ترکیب این موارد او به یک دشمن بسیار خطرناک تبدیل میشود که هم در نبردهای نزدیک و هم در نبردهای فاصلهای موثر است.